بازخوانی مواضع عماد افروغ در طول سه سال گذشته
عماد افروغ با زیرکی حاصل از بیش از 30 سال کار سیاسی چند بار اردوگاه سیاسی خود را تغییر داده است !!!!!
افروغ پس از بروز این اعتراضها، با صدور بیانیه ای مخالفانش را هتاک، کاسب، ریشه فتنه، وکیلالدوله و کرکس فتنه خواند. از سوی دیگر برخی شخصیت ها نیز در یادداشت هایی به نقد آرا و عقاید افروغ پرداختند .
در واقع آنچه که افروغ بر زبان می راند، بیشتر به لفاظی هایی می ماند که باید در زمینه (context) خود مورد بررسی قرار گیرد. الفاظ دوپهلو و بعضا بدیهی افروغ اگرچه در نظر برخی افراد موجه مینماید اما نگاهی به مواضع سیاسی وی در طی حداقل سه، چهار سال گذشته و دوران پرغبار فتنه نشان می دهد که نیت خیری در پشت الفاظ عماد افروغ وجود ندارد و بازی سراسر غلط "این برای ماست - آن برای ماست" که قبلا برای مخملباف، گلشیفته فراهانی و محمد نوری زاد به کار رفته، درباره عماد افروغ نیز کارایی نخواهد داشت.
به بهانه اظهارات اخیر عماد افروغ و برای روشن تر شدن فضای ذهنی او که خود را روشنفکر معرفی می کند، مواضع عماد افروغ از سال 1387 و پس از پایان مجلس هفتم مورد بازخوانی قرار می گیرد تا با توجه به این منظومه فکری، بتوان نظرات دوپهلوی او را بهتر تفسیر کرد و مانند برخی از افراد، خود را نیز به تغافل نزد.
البته افروغ پس از روی کارآمدن دولت انقلابی نهم و راه نیافتن به دولت بر خلاف توقعش نیز از همان ابتدا بنا را بر بیان نظرات و داوریهای غیرمنصفانه در مجلس هفتم گذاشت که در گزارش زیر از آنها عبور میکنیم و آنچه میخوانید، به جز سخنان و ادعاهای دوپهلوی عماد افروغ است که با اندکی تامل در زمینه ذهنی او قابل ردیابی و رمزگشایی است.
آغاز با عذرخواهی از محکوم امنیتی
عماد افروغ فعالیت هایش در ماههای نزدیک به انتخابات دهم ریاست جمهوری را با صدور نامه عذرخواهی و طلب حلالیت از یک مجرم امنیتی آغاز کرد و در نامه ای به حسین موسویان نوشت: «به گونهای قربانی برخی سوء تفاهمها، ارتباطات و یا سیاستهای جناحی و ابزارگرایانه معمول و البته ناسازگار با ارزشهای اخلاقی و معنوی انقلاب اسلامی و جامعه شدهاید. به طور قطع این گونه سیاستها و رفتارها هیچ گونه سنخیت و تناسبی با مبانی انقلاب و نظام اخلاقی جمهوری اسلامی ندارد.»
بعدها انتشار حکم قطعی محکومیت حسین موسویان که شامل موارد تکان دهنده ای از ارتباطات او با عناصر برخی از کشورها بود، میزان صدق ادعاهای افروغ را روشن کرد.
موسوی یک شخص انقلابی است/ موسوی به توصیه های من گوش می کند
عماد افروغ در دوران سازندگی و اصلاحات از نزدیکان موسوی بود و اگرچه می گوید در انتخابات دهم ریاست جمهوری به محسن رضایی رای داده است اما کمتر کسی است که از ارادتش به موسوی بیخبر باشد. افروغ در دی ماه 1387 درباره موسوی تصریح کرد: «شخصاً از میرحسین موسوی برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری دعوت میکنم و به سهم خود میکوشم تا زمینه حضور ایشان را فراهم کنم.»
وی همچنین با پیش بینی غلطی گفت: «حضور میرحسین موسوی در عرصه مبارزات انتخاباتی میتواند فضا را نزدیک به فضای انقلاب کند یعنی فضای انتخابات را نزدیک به گفتمان انقلاب نماید.»
افروغ در موضع گیری دیگری با بیان این که قرابت بیشتری با موسوی دارد، افزود: «اگر موضع گیری من، آقای موسوی را برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری تشویق می کند، از همین جا ایشان را برای حضور در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری دعوت می کنم.»
او همچنین در نقش سخنگوی موسوی اظهار داشت: «ایشان در نظر دارند میان مدیریت و اقتصاد و اخلاق رابطه ای ارزشمند حاکم کنند، این موضوع هم عین حق است و هم از منظر دین قابل دفاع است.»
حمله به صداوسیما و بازگویی نظرات درباره مناظره تاریخی
با گرم تر شدن فضای انتخابات و آشکار شدن نشانه های پیروزی دوباره محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، عماد افروغ به صداوسیما حمله کرد و بدون اشاره به برنامه ای که شب ها از شبکه یک و با مجریگری سعید ابوطالب، دوست صمیمی او برگزار می شد، گفت: «بی طرف بودن صداو سیما دروغ آشکار است و کاملا مشخص است که رسانه ملی در اختیار چه قوه و چه شخصی است و بخش های خبری 20:30 شبکه دو و 20 شبکه خبر وظیفه ای جز بزرگنمایی برنامه های دولت ندارند. در حال حاضر رسانه ملی درخدمت تخریب رقبای رئیس جمهور فعلی است.»
اما اظهارنظرهای افروغ پس از مناظره احمدی نژاد و موسوی بیشتر رنگ و بوی احساسی به خود گرفت. او فردای مناظره گفت: «آن چه که بر این مناظره مشهود بود همان خودشیفتگی و توهم و نوعی تفکر منجی گرایانه و بی توجهی به قانون بود. ما خود همیشه خواهان افشای مفسدان اقتصادی بودیم و چهار سال پیش هم این دولت با همین شعارها به روی کار آمد و شاهدیم که چهار سال بعد، دولت بدون رعایت ضوابط و احکام قضایی اسامی افرادی را ذکر می کند و فرصتی است که مردم صداقت این ادعاها را بسنجند و این فرصت در اختیار افراد است که اگر این اتهامات را وارد نمی دانند، شکایت کنند چرا که در حکومت عدل علی، همه در برابر قانون یکسانند. برخورد اخلاقی مهندس موسوی، چهرهی وجیهی به ایشان داد و محبوبیت او را بالا برد و باید بدانند که مردم خود قضاوت می کنند، با وجود اینکه طرف مناظره به صورت مصداقی برخورد می کرد و از بعضی افراد اسم می برد.»
اما به زودی و در روز 22 خرداد 1388 مشخص شد که محبوبیت چه کسی بالاتر رفته است!
توجیه علت سکوت در فتنه 88 و تعویض زمین بازی به تبعیت از موسوی
با برگزاری انتخابات 40 میلیونی 22 خرداد و جرزنی سیاسی میرحسین موسوی که ساعت 23 همان روز خود را پیروز قطعی انتخاب خواند، عملیاتی فتنه کلید خورد. روز 23 خرداد عده ای در خیابان های تهران به آشوب و درگیری پرداختند و یک هفته پس از انتخابات، هر دقیقهاش آبستن حوادث فتنه گون بود. نظام اسلامی به تقلب متهم شد، با اردوکشی خیابانی کوشش شد تا بدعت های غیر قانوی به رهبری تحمیل شود، حرمت ولایت فقیه و جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین یادگار امام خمینی(ره) هتک شد، به پایگاه بسیج، مساجد و اماکن عمومی مانند بانک ها حمله شد، موسوی، کروبی، خاتمی و فائزه هاشمی وقاحت را به بالاترین حد رساندند و تنها خواسته این جماعت، ابطال رأی 40 میلیونی مردم بود.
اما در این میان، عماد افروغ که در روزهای قبل از انتخابات در ستاد محسن رضایی حضور پر رنگی داشت، ترجیح داد تا عقاید روشنفکرانه اش را در قالب سکوت و بی موضعی در برابر سنگین ترین حملات به نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه دنبال کند و حتی خطبه های فصل الخطاب رهبر معظم انقلاب در 29 خرداد 1388، درگیری های خونین روز 30 خرداد، حمله به مسجد لولاگر و اتفاقات دیگری که کشور را درگیر خود کرده بود نیز قفل سکوت افروغ را نشکست.
به نظر می رسد اولین موضع گیری افروغ در حوادث بعد از انتخابات، مربوط به روز 10 تیرماه باشد که او بدون محکوم کردن ظلم بزرگی که در روزهای بعد از انتخابات به نظام و مردم شده بود، در موضعی عجیب، موضوع آشتی ملی را پیش کشید و گفت: «وقتی بحث آشتی ملی مطرح میشود، حکایت از این میکند که در جامعه اتفاقی افتاده، اگر نگوییم خصومت ملی، قهر و شکاف ملی ایجاد شده است.» افروغ در ادامه به بیان توقعاتش از جمهوری اسلامی پرداخت و افزود: «با این وجود، حسب توقعات از نظام جمهوری اسلامی، اصحاب قدرت باید پیش دستی کرده و دست نیاز برای رسیدن به آشتی ملی دراز کنند و به آن اهمیت دهند.»
وی به توجیه سکوتش در این غائله نیز پرداخت و اظهار داشت: «با وجود رفتارهایی که در این مدت شاهد بودیم، به خودم توصیه میکنم که کمتر سخن بگویم و امید چندانی هم به اینکه از سوی اصحاب قدرت دست نیاز برای رسیدن به آشتی ملی دراز شود و مسائل اجتماعی از راههای اجتماعی حل شود، ندارم.»
حمایت تمام قد از آخرین خطبه های هاشمی رفسنجانی
اما افروغ که در طی سالهای دهه 80 خود را از مهمترین منتقدان دوران سازندگی نشان میداد و در این سالها و پیش از آن نیز مقالات انتقادی او در نشریه "عصر ما" ارگان سازمان مجاهدین انقلاب و روزنامه سلام منتشر می شد، پس از خطبه های نمازجمعه 26 تیر هاشمی رفسنجانی و بروز افتضاحاتی مانند شکستن حرمت نمازجمعه و نمازخواندن فتنهگران با کفش به اظهار نظر پرداخت و گفت: «صرف نظر از اختلاف دیدگاه و سلیقه برخی افراد با آقای هاشمی باید منصفانه قضاوت کنیم. من می خواهم این سئوال را مطرح کنم که محورهای خطبه های نماز جمعه ای که توسط آقای هاشمی بیان شد، جای چه انتقادی داشت؟ آیا مقایسه نظام جمهوری اسلامی با نظام سیاسی صدر اسلام، حتی مقایسه رهبری و زمانه پیامبر اسلام و یادآوری نقش وحدت آفرین پیامبر و اینکه رهبر معظم انقلاب نیز باید چنین نقشی داشته باشند، یادآوری وارد شدن کشور به یک شرایط خاص و سلب اعتماد فراگیر و دیگر مسائلی که مطرح شد، از دید منتقدان آقای هاشمی جای اشکال است و آیا راه حل های ایشان برای حل این معضلات با نظام اسلامی مغایر است؟»
افروغ در ادامه با تجلیل از خطبه های دوپهلوی هاشمی که مورد انتقاد همه دلسوزان انقلاب قرار گرفته بود، در بیانی اغراق آمیز گفت: «به نظر بنده این خطبه ها یکی از بهترین، حکیمانه ترین و بهروزترین خطبه های آقای هاشمی بود اما نمی دانم چرا عده ای می خواهند با اختلافات و عقده هایی که از گذشته دارند، آن را محکوم کنند.»
وی در مورد انتقادهایی که به اظهارات هاشمی رفسنجانی در این خطبهها شده بود، اظهار داشت: «مقابله هایی که در این راستا انجام شد، در بسیاری از موارد مبهم و بی نام ونشان بود. بنده اصل مخالفت از سوی افراد با نظرات مختلف را نادرست نمی دانم اما هر مخالفتی باید نام و نشان مشخصی داشته باشد.»
گفتنی است آیت الله یزدی، آیت الله علم الهدی، آیت الله خزعلی، آیت الله جنتی و حجت الاسلام و المسلمین صدیقی از جمله منتقدین خطبه های نمازجمعه هاشمی رفسنجانی بودند.
موسوی از ذخایر فرهنگی و تاریخی ایران است/ استقبال از تشکیلات راه سبز امید/ جامعه نیازمند فعالیت موسوی به عنوان یک عامل مؤثر و آگاهیبخش است
یکی از مهمترین اظهار نظرهای عماد افروغ در روز 25 مرداد و در گفتوگو با ایلنا منتشر شد.
وی در این مصاحبه گفت: «حضور مجدد موسوی در عرصه سیاست را یک فرصت برای کشور میدانم، وی یکی از ذخایر فرهنگی و تاریخی ایران است و بخشی از واقعیت سیاسی جامعه ما را تشکیل میدهد. بهتر است از چنین ظرفیتی در عرصه عمومی و رسمی استفاده شود، هر صاحب رأی در جامعه باید فرصت بروز و ظهور داشته باشد، به خصوص اگر قرابتی هم با گفتمان انقلاب اسلامی و تجربه مدیریت بحران را در توشه داشته باشد که مورد حمایت امام هم بوده باشد.»
وی، موسوی را فردی با سابقه خواند که برای حیات جمهوری اسلامی یک فرصت است و باید آن را مغتنم شمرد و سپس با ابراز امیدواری در مورد راهاندازی تشکیلات موسوم به راه سبز امید که آن روزها قرار بود بهعنوان ستاد داخلی فتنه عمل کند و اکنون رسماً به خارج از کشور منتقل شده است، گفت: «بنده راهاندازی جریانی با محوریت قانون اساسی را که تجلی حقوقی انقلاب اسلامی است، توسط وی به فال نیک میگیرم. نقد امری ضروری است و ممکن است کسانی نسبت به تشکیلات موسوی نقدهایی داشته باشند که این انتقادات میتواند به اعتلای آن تشکیلات هم کمک کند، اما "حذف" که معمولا توسط صاحبان قدرت صورت میگیرد، مسئله دیگری است که باید جلوی آن را گرفت.»
افروغ در مورد مشاورههایش به موسوی هم گفت: متاسفانه برخی صاحبان قدرت به خوبی با موسوی برخورد نکردند و امیدواریم وی به خاطر این رفتارها از حضور خود در عرصه صرفنظر نکند.»
اما چهار روز بعد و پس از این گفتوگو و ادامه رفتارهای ساختارشکنانه موسوی بود که افروغ یک قدم عقب گذاشت و در گفتوگو با خبرگزاری فارس مشورت هایش به موسوی را این گونه توصیف کرد: «من علاوه بر حمایتم از محسن رضایی، به میرحسین موسوی نیز مشورت میدادم، من اعلام کردهام که هر کس مشورت بخواهد، من آمادهام. من به موسوی مشورت میدادم که با گفتمان امام و انقلاب حرکت کند و از برخی جریانهای سکولار و لیبرال تبری جوید.»
افروغ همچنین اتفاقات سال 88 را هم انقلاب مخملی ندانست و در یک مغالطه آشکار و پس از آن که طبق معمول از خود تعریف و تمجید کرد، اظهار داشت: «من به جهت تخصصی که در بحث جامعهشناسی و اطلاعاتی که از فضای جامعه دارم، میگویم این حوادث انقلاب مخملی نبوده، این حوادث انقلاب مخملی نیست، چراکه جمهوری اسلامی صربستان نیست، رهبری هم این را گفتند که اینجا گرجستان نیست. البته خارجیها القا میکنند و تمایل به انقلاب مخملی دارند و تردیدی در آن نیست، اینها عددی نیستند، چرا اینها را بزرگ میکنید، محمدرضا خاتمی در روزهای اوج قدرت اصلاحطلبان میگفت ما دو هزار نفر را نمیتوانیم یک جا جمع کنیم.»
افروغ در ادامه این گفتوگو، آشوبهای پس از انتخابات را طبیعی دانست و آن را اینگونه تحلیل کرد: «این اعتراضات و اغتشاشات ناشی از واکنش طبیعی از یک انتظار از پیش مشخص نسبت به نتیجه اعلام شده است، البته در این میان نقش موسوی از همه پررنگتر است.»
تحلیلی توهمی یا توهم تحلیلی/ برخورد نظام با الگوی امام علی(ع) تفاوت داشت/ جنبش سبز در مقابل انقلاب نیست، بازگشت به انقلاب است
افروغ اوایل شهریور 1388 در گفتوگویی با سایت خبر آنلاین بار در تحلیلی عجیب بدون اشاره به دلایل رأی 40 میلیونی 22 خرداد و پیروزی 25 میلیونی یک طرف انتخابات که افروغ با او مخالف بود، پس از بیان کلیاتی در مورد مقابله با تحجر، تفکر حاکم بر نظام جمهوری اسلامی را تفکر متحجرانه خواند و افزود: «معتقدم که این تفکر متحجرانه است. در قالب تفکری است که به مردم و حق آنها چه به اعتبار اسلامیت نظام و چه به اعتبار جمهوریت آن وقعی نمینهد. در مجموع من فکر میکنم که مردم دارند حذف میشوند.»
افروغ در ادامه برخورد نظام با فتنه بعد از انتخابات را خلاف دیدگاه مولا امیرالمومنین(ع) دانست و گفت: «به اعتقاد من، نوع برخوردی که ما با اعتراضات کردیم با الگوی علی(ع) تفاوت داشت و هیچ کدام از این برخوردها علوی نبودند. حضرت پیامبر(ص) وقتی که مکه را فتح میکند عدهای میگویند امروز روز انتقام است اما پیامبر میگوید امروز روز رحمت است. من واقعاً برخورد رحمت آمیزی نمیبینم و متأسفانه کماکان هم این برخوردهای قهرآمیز ادامه دارد و این هیچ نسبتی با آموزههای دینی و الگوی علوی و نبوی و با ضرورتهای مدیریت صحیح جامعه ندارد. آن هم جامعهای که دارای پیشینه خاص انقلابی است و امروز بیش از هر چیز نیازمند وحدت است.»
افروغ که خود را جامعه شناس می داند، جنبش سبز را یک جنبش اصلاحی خواند و گفت: «من شخصاً معتقد هستم که این یک جنبش درون پارادایمی و درون گفتمانی است.»
او در ادامه به تعریف و تمجید در مورد سوابق موسوی پرداخت و گفت: «ما میبینیم که مردم به فردی چنگ زدهاند که این فرد خودش سابقه رفتار انقلابی و مدیریت در زمان جنگ و بحران را دارد. به واقع این یک فرصت است و باید آن را به فال نیک گرفت. باید از ظرفیتهای قانون اساسی در راستای هدایت این جنبش یا حرکت خاص اجتماعی به سمت و سوی اصلیاش کمال استفاده را کرد. نمیشود یک طرف را به رفتار قانونمند دعوت کرد اما به ظرفیتهای قانونی برای اجازه فعالیت قانونی توجهی نداشت یا از یک طرف بگوییم بروید و واکنش قانونی نشان دهید اما از سوی دیگر هیچ محمل قانونی را در اختیار این فرد یا نیروی مورد نظر قرار ندهیم. این در واقع نقض غرض است. قانون اساسی ظرفیتهایی را برای ما تعریف کرده است که این ظرفیتها هم برای معترضان و هم برای سیاست گذاران و تصمیم گیران تعریف شده است. من به عنوان یک جامعه شناس عرض میکنم وقتی تصمیم گیران این فرصت را در اختیار نیروهای اجتماعی قرار نمیدهند، نباید انتظار داشت که نیروهای اجتماعی دست روی دست بگذارند. آنها میروند و از محملهای غیر قانونی استفاه میکنند. من احساس میکنم این جنبش نوعی بازگشت به انقلاب است با یک تعبیر خاص که آن تعبیر هم چندان تعبیر ضد انقلابی نیست و به هیچ وجه صبغه مخملی و برانداز ندارد.»
با توجه به شناختی که از آقای موسوی و الگوی زیست مسلمانی که قبل از حضور در عرصه سیاست تدوین کردهاند، دارم این را به فال نیک میگیرم و آن را فرصتی برای بارور شدن و تقویت ظرفیتهای مربوط به انقلاب اسلامی میدانم.»
بیانیه شماره 17 موسوی را به فال نیک می گیرم
میرحسین موسوی نیز به که گفته افروغ از ظرفیت های انقلاب اسلامی بود، در بیانیه ای محاربان روز عاشورا را مردم خداجو خواند و پیشنهادهایی شبیه خطبه های هاشمی رفسنجانی که افروغ آن را بهترین خطبه تاریخ خوانده بود، ارائه کرد. نکته جالب اینکه افروغ اینبار نیز بنا به وظیفه سازمانی روشنفکریاش، بلافاصله وارد گود شد و در یاداشتی به حمایت از پیشنهادهای وقیحانه موسوی پرداخت.
افروغ در بخشی از این یادداشت با تعیین تکلیف برای مقام معظم رهبری نوشت: «ضمن اصرار بر مواضع قبلی خود مبنی بر ضرورت احیا، بازتولید و تقویت وحدت ملی و تشکیل شورایی متشکل از چهره های سیاسی و فرهنگی متعادل و دلسوز نظام و ارکان رکین آن از سوی مقام معظم رهبری، بیانیه آقای میر حسین موسوی و تاکید بر محورهایی که مورد تردید برخی از جناح ها و فعالین سیاسی بود را به فال نیک می گیرم.»
وی در ادامه با رونویسی از مواضع علی مطهری و فراموش کردن تهمت تقلب و تجاوز به نظام، هتک حرمت رهبر معظم انقلاب، اردوکشی های خیابانی برای ابطال آرای مردم، افتضاحهای روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و از همه مهمتر روز عاشورای 88 نوشت: «بهترین نحوه مواجه با حوادث پس از انتخابات، ریشه یابی بعید و قریب این حوادث و سیاست ها و رفتار های صاحبان قدرت رسمی و مواضع و دیدگاه های گروه های رقیب از جمله طرفین مبارزه انتخاباتی است. شاید علل قریب را بتوان در نحوه مبارزات و مناظرات انتخاباتی و مواضع بعدی طرفین و رسانه های مربوط به کاندیدا ها جستوجو کرد اما به طور یقین علل بعید را باید هم در سابقه عملکرد چهار ساله دولت مستقر و هم عملکرد و مواضع برخی از گروههای هوادار کاندیدا های رقیب و اتخاذ مواضع نامطلوب و ناموجهی چون خروج از حاکمیت، استعفای دسته جمعی و تحصن در مجلس که بدون تردید جزو حافظه های ناگوار تاریخی این کشور است، دنبال کرد.»
اگر چه روز 9 دی 1388 خاتمه دهنده هر گونه حرف و حدیثی درباره فتنه 88 بود و بیماری فتنه 88 با حضور مردمی درمان شد و میکروبهای سیاسی دفع شدند اما افروغ که در ابتدای هر بحثی خود را جامعه شناس و مردم شناس می داند
او در این روزها از لغت فتنه نیز استفاده می کند اما تحلیلهایش به مانند همیشه در صدر توجهات رسانه های دشمن مانند بیبیسی است. افروغ در تیرماه 1390 در گفتوگویی با سایت خبرآنلاین بار دیگر ادعایش درباره تخلفات در انتخابات ریاست جمهوری را تکرار کرد و بدون محکوم کردن اقدامات فتنه گران و پس از توهین های مکرر به رئیس جمهور کشور اظهار داشت: «اتفاقاتی که افتاده، سلب اعتماد عمومی رخ داده و حوادثی قبل، حین و بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم رخ داده که باید مرمت شود. مثلا تهمتها و افتراهایی زده شده که نه سندی برای اثبات آنها ارائه شده و نه عذرخواهی صورت گرفته است. این مربوط به طرفین است و نه یک جناح خاص. البته نقد من به آنها که در قدرت و دولت هستند، بیشتر است.»
چندی بعد افروغ دوباره با متهم کردن نظام به انتقام گیری سیاسی با ابزار قضایی گفت: «در مورد ماجراهای قبل، حین و بعد از انتخابات 88، یک طرفه نباید به قاضی رفت، بلکه باید آن را ریشهیابی کرد. باید بدانیم که جریان "فتنه" که آمیزشی از حق و باطل است، یک جریان یک طرفه و یک سویه نیست و افراد متناسب با قدرتی که در دست دارند، یک طرفش را برجسته میکنند.»
به هر روی سیری در مواضع انبوه و متعدد عماد افروغ و استفاده ای که دشمنان انقلاب از این مواضع می کنند، نشان دهنده چند نکته است:
1- عماد افروع بر خلاف تئوری نقد درون گفتمانی، التزامی به چارچوب های گفتمانی انقلاب اسلامی ندارد و در سالهای اخیر گاهی خط شکن مواضع علیه این چهارچوب ها بوده است.
2- افروغ از یک موضع روشنفکری و نخبهگی بدون توجه به مردم سخن می گوید. این نکته از تعدد "باید" و "نباید"هایش برای نخبگان و ایضا مردم مشخص می شود. افروغ هرگاه از مردم سخن می گوید، هیچ احترامی برای منتخبین مردم قائل نیست و استفاده از لفظ متوهم برای منتخب مردم در قوه مجریه و وکیل الدوله و کرکس و... برای منتخبین مردم در قوه مقننه نشانگر آن است که او اصولا بر خلاف تمام ادعاهای مردم سالارانهاش به مانند میرحسین موسوی رأی مردم را زمانی میپذیرد که مطابق میلش باشد.
3- عماد افروغ با زیرکی حاصل از بیش از 30 سال کار سیاسی و چند بار تغییر اردوگاه سیاسی، عمدتاً می کوشد تا با بیان بدیهیات و گزاره های عقلانی و بدون پرداختن به مصادیق، کارش را به پیش برد؛ به مانند آن شخصی که یقه دیگری را گرفته و می گوید ظلم بد است نه آن کس که در مقام خطابه درباره بدی ظلم سخن می گوید.
4- عماد افروغ، حسین علایی، علی مطهری باید در جامعه ایران حضور داشته باشند تا مفهوم فتنه بیشتر مشخص شود و آن گاه که گفته می شود "فتنه"، بدانیم که چگونه برخی در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی می نشستند و رخ در رخ به شهید بهشتی می گفتند انحصار طلب!
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اربعین
شاخصههای اندیشه سیاسی شهید بهشتی
آل خلیفه و حامیانش باید پاسخگوی تداوم فشارها بر شیخ عیسی قاسم با
جوانان پس از پیروزی انقلاب اسلامی دین گریز شده اند یا دین گرا؟
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 7
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 6
فقه سیاسی/ استاد لیالی/ مصاحبه 5
سند 2030 - بخش چهرام
سند 2030 - بخش سوم
[عناوین آرشیوشده]